کلاس خصوصی زبان انگلیسی تجاری و بازرگانی Business English

کلاس خصوصی زبان انگلیسی تجاری و بازرگانی Business English

کلاس های خصوصی آموزش تخصصی مکالمات و مکاتبات اداری، تجاری و بازرگانی به زبان انگلیسی. Business English و English for Marketing
کلاس خصوصی زبان انگلیسی تجاری و بازرگانی Business English

کلاس خصوصی زبان انگلیسی تجاری و بازرگانی Business English

کلاس های خصوصی آموزش تخصصی مکالمات و مکاتبات اداری، تجاری و بازرگانی به زبان انگلیسی. Business English و English for Marketing

اصطلاحات انگلیسی با معنی فارسی

 

Look for trouble
دنبال دردسر گشتن
 
--------------------
A: Our teacher this term is very strict. If I were you, I’d always come to class prepared. 

الف: معلم این ترم مان خیلی سخت گیر است. اگر جای تو بودم، همیشه آماده سر کلاس می آمدم

B: Ok, I will. I’m not looking for trouble.

ب: باشه این کار را می کنم. من دنبال دردسر نمی گردم

 

اصطلاحات زبان انگلیسی با معنی

 


Money doesn’t grow on trees
پول (که) علف خرس نیست


A: Let’s take our vacation on Hawaii. My sister says it’s unique.

الف: بیا تعطیلاتمان را در هاوائی بگذرانیم. خواهرم می گوید بی نظیر است.

 

B: But darling we can’t spend $10,000 on a two-week vacation. Money doesn’t grow on trees.

ب: ولی عزیزم ما نمی توانیم ده هزار دلار خرج یک تعطیلات دو هفته ئی کنیم. پول که علف خرس نیست.

 

اصطلاحات انگلیسی با مثال

Scare the hell out of sb
(کسی را) از ترس زهره ترک کردن

A: Don’t play that joke on me again. You scared the hell out of me.
الف: دیگر با من این شوخی را نکن. از ترس زهره ترکم کردی.

B: I’m really sorry. I didn’t mean to scare you.
ب: خیلی عذر می خواهم. نمی خواستم تو را بترسانم

اصطلاحات انگلیسی



On purpose

عمداً، از روی قصد
For a reason, deliberately

NOTE: This idiom is usually used when someone does something wrong or unfair.

Do you think that she didn't come to the meeting on purpose?
آیا فکر می کنی که او عمداً به جلسه نیامد؟

It was no accident that he broke my glasses. He did it on purpose.

او تصادفی عینک مرا نشکست. عمداً این کار را انجام داد.


سرزنش کردن و مواخذه کردن به انگلیسی

Scolding / Reprimanding
سرزنش کردن / مواخذه کردن




*You should be ashamed of yourself.
تو باید از خودت خجالت بکشی.

*Aren’t you ashamed of yourself?
تو از خودت خجالت نمیکشی؟

*What a bad boy you are!
تو چه پسر بدی هستی!

*What a terrible thing to say to him!
چه حرف بدی به اون زدی!

*How rude of you!
تو چقدر گستاخی!

*How would you feel if someone did that to you?
اگه یکی این کار رو با تو می کرد چه حسی داشتی؟

*How would you like it if someone ignored you like that? 
اگه یکی اونجوری بهت بی اعتنائی می کرد چقدر خوشت میومد؟